ریشه نام های باستانی آبادی ها و شهر های قومس - قسمت سوم
ابوالبق:
روستای باصفا و کوچک ابوالبق در 9 کیلومتری حومه شرق شهرستان دامغان و در دو کیلومتری شمال روستای جزن قرار گرفته است ، واژه ابوالبق معرب « ابر بغ » می باشد ، «ابر» در زبان فارسی به معنی « بالا ، روی و بر سر » است و نام « ابر بغ » به خاطر بالا دست بودن این روستا نسبت به روستای پایین دست « بغ» به آن داده شده است ، معنی دیگر این نام :« خدای بسیار بزرگ» است زیرا « بغ» در زبان پهلوی به معنی خدا و ابر به معنی بسیار بزرگ است ، نام شهر های بغداد (بغ داد) ، بیستون (بغ ستان ) نیز مانند نام این روستا دارای پیشوند « بغ» هستند و شاهان نخستین ساسانی نیز به خود لقب بغپور (فرزند خدا ) می داده اند.
برم:
برم در زبان فارسی به معنای: آبگیر ، استخر و برکه آب می باشد ، این روستا در شش کیلومتری جنوب شرقی شهرستان دامغان قرار گرفته و جزء بخش حومه این شهرستان می باشد این روستا به دو بخش قلعه بالا و قلعه پایین تقسیم شده و بیشتر اراضی زراعی آن وقف آستان قدس رضوی می باشد .
گرمسار(خوار ری):
گَرمسار یکی از شهرهای استان سمنان و مرکز شهرستان گرمسار است، در قدیم به آن خوار میگفتند و یکی از ایالات ملک ری بودهاست ، در زمان رضا شاه نام این شهر به گرمسار تغییر یافت ، نام گرمسار در زمان اشکانیان، «خواران» بودهاست ویونانی ها آن را «خاراکس» می نامیدند و سمنانیها نیز امروزه آن را «خواره» میگویند از این منطقه به نام «خاریس» نیز یاد کردهاند، در خصوص ریشه اصلی نام «خوار» دو روایت نقل شدهاست:
1- به علت آنکه گرمسار در کنار کویر قرار گرفته و نسبت به نقاط همجوار خود پستتر است، بدین مناسبت نام «خوار» را بدان نهادند.
2- مفهوم این نام از خورشید و ماه اقتباس شدهاست و با توجه به اینکه در اوستا، خوار به معنی درخشیدن آمده و از نامهای خورشید یا ماه، کلمه خوار یا خواره میباشد، چنین نتیجه میشود که ناحیه «خوار» را سرزمین خورشید درخشان یا ماه تابان نام نهاده بودند.
روستای رشمه :
روستای رشمه در قسمت جنوب شرقی شهر گرمسارو در فاصله حدود ۷ کیلومتری از آن استقرار یافتهاست. اکثریت اهالی این روستا از ایل اصانلو و ترک زبان و شامل خانوادههای یوردخانی، رشمهای، میرآخوری، میرآخورلو، جوادی میباشند که در حال حاضر اکثر آنها به شهر کوچ نموده و افاغنه جایگزین آنها شده اند؛ رشم در زبان فارسی دارای معانی زیر است : نوشتن ، مهر کردن انبار با مهر چوبین، نشان باران در زمین ، نخستین سبزه ای که از زمین می روید ، سیاهی روی کفتار .
خاقانی در بیت زیر رشم را به معنی مهر کردن به کار برده است :
حدیث بوزنه خواندی و رشم کردن او
چو طیره گشت کفایت ده خراسانی
خیج :
روستای خیج درمسافت 45کیلومتری شهرستان شاهرود و ازتوابع بخش بسطام میاشد این روستا ازشمال به رشته کوههای البرز به نام چهل پق وجنگل اولنگ ،پادگان چهل دختر وازشرق به رشته کوههایی بانام کافرقلعه وازغرب به شهر کلاته خیج وسیاه کوه وازجنوب به روستای مزج وجیلان وشهرمیامی که تقریباَمسافتی حدود35کیلومتردارد مشرف می شود ؛
خیج معرب «خیچ »به معنای « خیش» است و خیش آهنی بوده که در گذشته پشت گاو می بستند و با آن در زمین شیار می کندند .
خوریان :
خوریان روستای کوچکی درجنوب باختری شهرستان شاهرود است که قدمت آن مطابق آثار مکشوفه از تپه این روستا به هزاره پنجم قبل از میلاد می رسد ، واژه خوریان دگرگون شده خورآیان است ، خور در زبان فارسی باستان به معنای «خورشید» و خورآیان به معنی سرزمینی است که خورشید از آنجا طلوع می کند .
پرور:
پرور (به گویش محلی پِلوِر)یکی از روستاهای مازندرانی زبان شهرستان مهدی شهر است، این روستا در ۵۰ کیلومتری شمال شهر مهدیشهر (۶۶ کیلومتری سمنان) و در دهستان پشتکوه واقع شده است ، پرور در درّهای واقع شده است که کوههای مرتفع آن را احاطه کردهاند ،منطقه حفاظت شده پرور که در سال ۱۳۵۵ مصوب شده، با وسعت ۶۴٬۸۴۴ هکتار در اطراف این روستا قرار دارد ، پلور در زبان مازنی به معنای تیری است که برای پوشش بام به کار می رود و در زبان فارسی دارای معانی زیر است : خانه یا کوشکی که اطراف آن باز باشد ، خانه تابستانی یا خانه بادگیردار که اطراف آن پنجره داشته باشد ، خانه ای که بالای خانه دیگری ساخته شده باشد ، قلعه یا حومه .
ایج :
ایج یکی از روستاهای شهرستان سرخه است، این روستا در دهستان لاسگرد ودر بخش مرکزی شهرستان سرخه قرار دارد، فاصله آن تا سمنان 52 کیلومتر و تا لاسجرد 16 کیلومتر می باشد ،نام این روستا در اصل « ایگ »بوده که در فارسی باستان معادل « قلعه و بارو » میباشد.
گامی برای گرد آوری فرهنگ عامیانه شهر ستان دامغان برای حفظ آن و همچنین بهره برداری از واژگان آن برای سره سازی زبان پارسی .
