ریشه نام های باستانی آبادی ها و شهر های قومس - بخش دوم
طاق :
دهکده طاق یکی از روستاهای قدیمی بخش حومه شهرستان دامغان می باشد . این روستا در فاصله 12 کیلومتری شرق دامغان و در مسیر جاده دامغان شاهرود واقع شده است ، نام این روستا در نزد مورخین یونانی در شرح کشورگشایی اسکندر « تا گه آ » ذکر شده است ، واژه طاق معرب تاغ است ،طاق در زبان فارسی معانی بسیاری دارد ، نظیر : تک ، فرد ، تاج ، آسمانه و درون سو ، آزاد درخت
دربین معانی گوناگون ، طاق به چم تاک و به معنی : درخت آزاد (درخت انگور یا مو) بیشتر قابل قبول است ، چرا که در تداول جنوب خراسان (گناباد) طاق را هم بر درخت مو و تاک اطلاق کنند و هم آن را به معنی درختی صحرائی به کار برند که برای سوختن است.
بق :
بق روستایی در 10 کیلومتری حومه شرقی شهرستان دامغان واقع شده است ، پیشینه تاریخی این روستا به پیش از اسلام می رسد ، وجود تپه اشکانی مجاور این روستا این مطلب را تایید می کند ،واژه بق معرب کلمه فارسی بغ می باشد ، واژه بغ در زبان پهلوی به معنی : خدا می باشد و شاهان ساسانی خود را بغپور یعنی پسر خدا می نامیدند ، نام شهر بغداد (بغ داد) و بیستون (بغ ستان ) نیز از این واژه گرفته شده است .
رامه :
روستای سرسبزرامه از روستاهای بخش آرادان از توابع شهرستان گرمسار می باشد ،فاصله این روستا تا فیروز کوه 40 کیلومتر بوده و دارای آب و هوایی خنک و مطبوع در تابستان می باشد ، این روستا در حال حاضر به عنوان منطقه نمونه گردشگری از طرف هیئت دولت معرفی شده است، واژه رامه به معنی : آرامش و امنیت خاطر است ، همچنین گفته شده که این واژه دگرگونه شده واژه راه بند است ،زیرا در گذشته گاه راه اصلی این روستا به دلیل ریزش کوه بسته می شده است .
ریکان :
ریکان از روستا های قدیمی گرمسار بوده که در شرق این شهرستان واقع شده است ، فاصله این روستا از شهرستان گرمسار 6 کیلو متر می باشد،نام قدیم روستا ریگزاران ذکر شده است،نام دیگر روستا که در سفرنامه ناصر خسرو نیز آمده «بریکا» بوده است که این واژه در واقع مخفف «به ریکا» می باشد که به معنی : بهترین پسر است ، نام ریکان( ریک + آن) نیز به معنی پسرا ن می باشد .
شهمیرزاد:
شهر ییلاقی شهمیرزاد در 20 کیلومتری شمال شهرستان سمنان قرار گرفته است ، این شهر به عنوان منطقه نمونه گردشگری وتوریستی در استان سمنان شناخته شده است، شهمیرزاد دارای قدمت سه هزار ساله است که حتی قبل از مهاجرت آریایی ها به ایران منطقه ای آباد بوده و وجود جشمه سارهایی به نام ارشک و اشکش که از نام های دوران اشکانی است، قدمت شهمیرزاد و آبادی آن از دوران اشکانیان و حتی قبل از آن را تایید می کند، در لغت نامه دهخدا، شهمیرزاد برگرفته از “شمرزاد”به معنی سرزمین دارای حوضچه و آبگیر فراوان ذکر شده و نیز برخی آن را متناسب با شمیران یعنی منطقه سردسیر می دانند.
افتر :
اَفتَر یا هَفدَر یکی از روستاهای شهرستان سرخه است، این روستا در فاصله 25 کیلومتری شمال غربی شهر سرخه قرار گرفته است،روستای افتر، در گذشته به نام مرکز دهستان "هفتدر" اشتهار داشت که با گذشت زمان در بین ساکنان و مردم اهالی روستا به "افتر" تغییر نام پیدا کرد روستای افتر برگرفته از نام یک قلعه تاریخی و قدیمی در این روستا است،قلعه هفتدر(افتر) در بخش جنوبی روستا و بر روی ارتفاعات واقع شده است و دارای هفت تونل زیرزمینی بوده است، ساخت و سازهای بافت اولیه روستا در پایین آن صورت گرفته است.
بَستام(بسطام):
شهر بستام در ۶ کیلومتری شمال شرقی شاهرود و در بخش بستام جای دارد بستام از غرب به رشته کوههای شاهوار و شهر مجن و از شرق به منطقه میامی و دشت کویر و از شمال و شمال غرب به استان گلستان مرتبط میباشد و زادگاه عارف وارسته بایزید بستامیست ،می گویند فرمانروای خراسان ، قومس و گرگان در قرن 6 میلادی این شهر را ساخت ، این فرمانروا بستام نام داشت و دایی خسروپرویز شاه ساسانی بود ، بستام با حرف « ط » درست نیست . مانند تهران ، توس ، استهبان که دیگر به صورت طهران ، طوس و اصطهبان نوشته نمی شود . بَستام عربی شده گُسْـتَهم ، بَستَهَم، وُسْتَـهم یا ویستَهم است به معنی : پهلوان و بسیار نیرومند
مجن:
مُجـِن از شهرهای گردشگری استان سمنان است، این شهر در ۳۵ کیلومتری شمال غربی شاهرود در دامنه رشته کوه های البرز شرقی قرار گرفته و از شمال و شمال غرب به استان گلستان و از جنوب و جنوب شرق به شاهرود محدود می شود.
مجن به معنی : سپر که پناه زخم تیغ است ، سپر فراخ ، اسپر می باشد و این واژه در اشعار شعرای پیشکسوت ایرانی به دفعات به کار رفته است ، مانند منوچهری دامغانی که می سراید :
پشت او و پای او و گوش او و گردنش
چون کمان و چون رماح و چون سنان و چون مجن
و یا ناصر خسرو که می گوید :
از نهیب تیرتان هر شب زمین
ز ابرتیره پیش روی آرد مجن
گامی برای گرد آوری فرهنگ عامیانه شهر ستان دامغان برای حفظ آن و همچنین بهره برداری از واژگان آن برای سره سازی زبان پارسی .
