بازیهای کودکان دامغانی
بازی هایی که در دامغان معمول است عبارتند از :
1- اتل متل توتوله 2 – اتل توت متل 3 – اشتر اشتران -4 - الک چو 5 – النگری چلنگری ( الا کلنگ ) 6- الن کس کسو ( با کسر دو کاف، لی لی ) – 7- بکش 8- بازی آسیاب 9- توپ گل 10- جوجو 11- چارم بازی 12- چشم قایمو 13- چاله مرغو 14- خرجستنگو (جفتک چارکش) 15- درنه خط 16 – سوچانو 17 – شاه وجه 18 – شاه وزیر 19 – عروسک فرنگی 20- علی شاه قپان 21- عمو زنجیر باف 22- قلری 23- کله زنو 24- گاو گاسولاب 25- گرگم به هوا 26- لپرقق 27- ملات ملاتو 28 – مشتت دیدم قایم کن 29 – ورشانو 30- گرگ و چوپان
بازی های بالا بیشتر از بازیهای میدانی است و بعضی از آنها با خواندن شعر دست جمعی همراه می باشد که برخی از آن اشعار را در زیر اورده ام و امیدوارم بتوانم در آینده نزدیکی شرح تمامی بازی ها را مفصلا بنویسم .
بازی آسیاب :
یک سگ زردی داشتم - خیلی دوستش می داشتم
اسم سگم جلی بود – سفید و سیاه گلی بود
مرتکه دونگی
سنگی زده به پایش
بیچاره پایش شکست
آسیاب تند ترش کن – آسیاب شل ترش کن
این دختره
اینجه نشتاده
گریه میکنه
از برای من – افتخار من
هر که را می خوای - یک تپ بزن
---------------------------
اتتل ، توت متل :
اتتل توت متل ، پنجه ما نون و شکر ، هفتاد میخ آهنی ، سلسله پای احمدک ، احمدک جان پدر ، تیشه بردارو تبر ، برو به حوض توتیا ، کونته بشو ، زودی بیا
-----------------------
عروسک فرنگی:
عروسک فرنگی ، بله ، چرا نمی رقصی چرا ؟ داریه بده به دستم تا بزنم برقصم.
--------------------
اتتل توت متل :
اتتل توت متل ، پنجه ما نون و شکر ، بیبی در کجا ، در باغچه ، چیچی میچینه ، آلوچه ، آلوچه های گردو ، خبر بردن به اردو ،اردو خبر دار شد ، کار بگم زار شد ، بگم بگم فیروزه ، پشت جوال غوزه ، قرت قرت می گوزه ، بگم بگم حیا کن ، از سوراخ در نگاه کن.
-----------------
اتل متل توتوله :
اتل متل توتوله ، گاو حسن چه جوره ، نه شیر داره نه پستان ، شیرشه بردن هندوستان ، هندوستانم خرابه ، بند دلم کبابه
---------------
ملات ملاتو :
آینه طلا ، آسته بیا ، آسته برو ، تک تک پایت نشنوم ، خش خش راهت نشنوم.
-------------------
کی بود کی بود من نبودم ، بچه او بود اسمش خداداد.
-------------
عمو زنجیر باف :
عمو زنجیر باف ! بله ، زنجیر مرا بافتی ! بله ، پشت کوه انداختی !بله. بابات آمده ؟ بله ، چی چی آورده؟ نقل و نبات
سهم ما کجاست ؟ زیر آب کشه. برو بیار ! گربه خورده . گربه را بیار ! افتاده تو چاه . ریسمان بیار !درش بیار! نمی رسه .
--------------------
اشتر اشتران :
اشتر اشتران ، جان اشتران ، اشتر در کجا ، در مازندران ، چی چی می خوره ؟ نقل و نبات ، چی چی میرینه ؟ روغن چراغ
راهش از کجا ، از اینجا .
---------------------
گرگ و چوپان:
گرگم و گله می برم ، چوپانم و نمی گذارم ، کارد من تیز تره ، دنبه من لذیذ تره ، من می برم خوب خوبشه ، من نمیدم پشکلشه ، گیرم و گیرم ، نتانی گیری ، به خدا گیرم ، نه تانی گیری .
بعد گرگ با عصبانیت حمله کرده و چوپان مقاومت کرده و گوسفندان در حالیکه خود را پشت سر چوپان پنهان می کنند با هم می خوانند : خانه خاله جان از این وره . تو را به خدا از اون وره.
----
بر گرفته از کتاب فولکلور دامغان - محمد علی طاهریا
گامی برای گرد آوری فرهنگ عامیانه شهر ستان دامغان برای حفظ آن و همچنین بهره برداری از واژگان آن برای سره سازی زبان پارسی .
